داروسازی دکتر عبیدی / خانه امید / قصه28
برای رسیدن به روستا باید مسیری پیچ درپیچ یک جاده را طی کنی. خانه بهداشت روی یک تپه در ورودی روستا قرار دارد. روبروی خانه هم تپه بلندتری قرار دارد که اهالی میگفتند: «اون سمتتر یه تپه باستانی هست، برای دوره اشکانیان… قدمت روستای ما خیلی زیاده…». هرچه حرکتت را از کنگاور به سمت میرزاولی ادامه میدهی، سرمای هوا بیشتر میشود. حتی نسیم ملایمی هم که میآید، پوست دست و صورت را خراش میدهد. «عاطفه» دستکش بافتنیاش را از جیب بیرون میآورد و دستش میکند و میگوید: «حالا اینی که الان میبینی که سرما نیست… باید دی ماه بیای اینجا… یخ میزنی… فقط کرسی جواب میده… ما همه سال داریم برای زمستونها بافتنی میبافیم…».
تازه به دنیا آمده و تقریبا بیست روز از ورودش به این دنیا میگذرد. «زهرا» او را لای یک پتوی پشمی پیچیده و دورش را هم یک پتوی بافتنی پوشانده است. از بین این همه بافتنی چشمهای طوسی «ساغر» پیداست. مثل همه نوزادهای دیگر زیباست؛ اما خیلی ساکت و آرام؛ آنقدر که نگاه کردن به ساغر هم آرامشبخش است. «بچه دوم منه… یه پسر پنج ساله هم دارم… مادر شدن مثل دوباره به دنیا اومدنه… با بچهت به دنیا میای، گریه میکنی، میخندی، بزرگ میشی و… مادر شدن بهترین اتفاقیه که تو زندگی برای آدم میافته…». اینها را زهرا میگوید که برای به دنیا آمدن ساغر لحظه شماری میکرده و حالا شوق مادرشدنش را با تو تقسیم میکند.
ارتباط علمی داروسازی دکتر عبیدی با کادر درمانی بهداشتی کشور گزینهای است که در نهایت منجر به ارائه راهکارهای درمانی بهتر و ارتقاء سطح سلامت جامعه میشود. بخش علمی وبسایت ویژه پزشکان، داروسازان، پرستاران و سایر اعضای محترم کادر درمانی بهداشتی در حال آمادهسازی است. به زودی در این بخش با مطالب علمی گردآوری شده از منابع علمی معتبر جهان در خدمت شما فرهیختگان گرامی خواهیم بود.