داروسازی دکتر عبیدی / خانه امید / قصه 38
عطر خوش نارنج فضا را پر کرده و از ورود هر تازه واردی استقبال میکند. «زینب» و «معصومه» کنار خانهشان روی یک سفره پارچهای نشستهاند و نارنجها را پوست میگیرند. «ببین اینجا که میای، هر چیزی که بخوای یه ربطی به نارنج داره… زندگی ما با نارنج به هم گره خورده… آب نارنج درست میکنیم، مربای بهار نارنج درست میکنیم… حتی از پوستش برای پای خود درختها کود درست میکنیم…». اینها را معصومه میگوید که حالا به قول خودش یک مادر تنهاست: «بچههام ازدواج کردن و سر زندگیشون هستن… همین که سلامتن، یعنی من خوشبختم دیگه!…». میان گفتوگو، پسرک سه سالهای مسیر بین خانه تا سفره پهنشده برای نارنجها را چند بار طی میکند و هر بار که به زینب میرسد، چند دقیقهای روی پای او مینشیند: «اولین نوه منه… همه میگن تو خیلی جوونتر از اونی که نوه داشته باشی… زود ازدواج کردم… نمیدونی نوه چه لذتی داره…». زینب اینها را میگوید و یک نارنجِ کوچک به دست «امیر علی» میدهد: «هیچ چیزی تو این دنیا، به اندازه وجود بچهها امیدبخش نیست…».
صلحدارکلا در بخش بندپی، جایی نزدیک بابل در مازندران قرار دارد و حالا فصل برداشت نارنج از این منطقه است. راه رسیدن به روستا را درختهای سبز نارنج پر کرده. شغل اکثر مردم روستا کشاورزی، باغداری و گاهی هم دامپروری است. «کاظم» میگوید: «همه ما روی شالیزارهای برنج کار میکنیم… اگه کسی بتونه، باغ نارنج هم داره… الان رو نبین هوا بهاریه، تابستون اینجا خیلی گرمه… گرم و شرجی…».
هرچند مردم این منطقه یکجانشین هستند، اما در تابستان و گرما، برای ییلاق به «فیلبند» و اطراف آن میروند؛ کاظم، فیلبند را بسیار دوست دارد و میگوید: «فیلبند مرتفعترین ییلاق ماست… خب خیلی هم به ما نزدیکه… هم طبیعت قشنگی داره، هم تو اوج گرمای تابستون به ما کمک میکنه که نفسی تازه کنیم…».
ارتباط علمی داروسازی دکتر عبیدی با کادر درمانی بهداشتی کشور گزینهای است که در نهایت منجر به ارائه راهکارهای درمانی بهتر و ارتقاء سطح سلامت جامعه میشود. بخش علمی وبسایت ویژه پزشکان، داروسازان، پرستاران و سایر اعضای محترم کادر درمانی بهداشتی در حال آمادهسازی است. به زودی در این بخش با مطالب علمی گردآوری شده از منابع علمی معتبر جهان در خدمت شما فرهیختگان گرامی خواهیم بود.