داروسازی دکتر عبیدی / خانه امید / قصه 53
برای رسیدن به روستای «آمر»، باید از اراک به کمیجان و بعدتر مسیری حدود پانزده کیلومتری را طی کنی. روستایی با آب و هوایی نسبتاً خشک و سرد. آمره در پاییز میزبان انارهای آویخته از درخت است. مردم روستا علاوه بر کشاورزی، زنبورداری هم میکنند. زبان مردم این منطقه ترکی است، اما فارسی هم در میان آنان رایج است. به جز انار، انگور، زردآلو، هلو، گردو و بادام هم میکارند. هرچند «مسلم» میگوید: « به اندازه خودمون میکاریم، نه اینکه فکر کنی اون قدر زیاده که ببریم و بفروشیم… نه!».
اطراف روستا پر شده از چشمههای کوچکی که به قول مسلم: «چشمههامون انقدر کوچیکن که هر کسی یه اسمی روشون گذاشته… اسم خاصی ندارن انگار… ولی واقعاً نعمته دیگه… همین که بشینی کنار چشمهها هم صداشون دل آدمو شاد میکنه…».
در روستا که قدم میزنی، بوی نان تازه به مشام میرسد. دنبال بوی خوش نان خانهها را یک به یک طی میکنی. حالا هوای دم ظهر هم کمی گرمتر شده و قدم زدن در میان خانههای آجری آمره لذت بخش است. انتهای یکی از کوچهها، درِ بزرگی باز است. توی حیاط خانه «نُزهت خانم» کنار تنور نشسته است و گلولههای خمیر را نازک میکند. بعد ورقه نازک را پهن میکند روی بالشتک و به دیوار تنور میکوبد: «از روزی که ازدواج کردم تا الان چهل و دو سال میگذره… توی این مدت هر روز، نون تازه پختم…». بعد با دست به تو تعارف میکند که کنارش بنشینی و شروع میکند به تعریف: «برای هر کسی در روز دو تا نون در نظر میگیرم… بچهها که رفتن سراغ زندگیشون بازم برای خونه اونا نون درست کردم… برای نوههام…». بعد که میبیند چشمهای تو دارد تعداد نانها را میشمارد، لبخند میزند و میگوید: «هر بار که نون درست میکنم، چندتایی هم بیشتر از تعدادمون میپزم تا اگه گرسنهای در خونه رو زد، ناامید برنگرده… ».
ارتباط علمی داروسازی دکتر عبیدی با کادر درمانی بهداشتی کشور گزینهای است که در نهایت منجر به ارائه راهکارهای درمانی بهتر و ارتقاء سطح سلامت جامعه میشود. بخش علمی وبسایت ویژه پزشکان، داروسازان، پرستاران و سایر اعضای محترم کادر درمانی بهداشتی در حال آمادهسازی است. به زودی در این بخش با مطالب علمی گردآوری شده از منابع علمی معتبر جهان در خدمت شما فرهیختگان گرامی خواهیم بود.