داروسازی دکتر عبیدی / خانه امید / قصه 70
آب و هوای معتدل کوهستانی از مرودشت در شمال استان فارس تا روستای آبانار، از تو استقبال میکند. نسیمی خنک، اجازه عطش را از آفتاب دم ظهر میگیرد. اطراف روستا را کوهستانهای نسبتا مرتفع پوشانده است و به هر دامنه سنگی که نگاه میکنی، درختان وحشی روی آن ریشه دواندهاند. یک استخر طبیعی و پر از آب در شمال روستاست که آبی خنک و گوارا دارد. «محمدرضا» که همه بچهها او را «بابا محمد» صدا میزنند و پیرترین پدربزرگ روستاست، میگوید: «حتما اسم انار مرودشت رو شنیدین… خیلی معروفه… اینجا هم از اسمش پیداست دیگه… البته به جز انار، بنه، آلوچه و بادام کوهی هم زیاد پیدا میکنید…». طبیعت روستای آبانار در زمستان بسیار بهاری و سرسبز است و وقتی کمی از هیاهوی بچههای کنار مدرسه فاصله بگیری، تنها و تنها صدای آواز پرنده و آب به گوش میرسد. بابا محمد میگوید: «ما یه تعداد زیادی آبشار فصلی کوچک هم داریم که باید یکی دو ماه دیگه برای دیدنشون بیاین… خیلی زیبا هستن…».
در پیاده روی میان کوچههای آبانار با «ملکه» آشنا میشوی که یک چوب بلند را به عنوان عصا در دست گرفته و قدم میزند. ملکه، مادربزرگ هفت نفر است و با خنده برایت از شیرینی داشتن نوههایش حرف میزند. از اینکه تمام زمستان برای آنان شال گردن بافته: «سعی کردم برای هر کدوم اون رنگی رو ببافم که دوست داشتن…». مثل همه مادربزرگهای دیگر وقت حرف زدن از بچهها و نوهها برایشان آرزوی سلامتی میکند: «تنشون سلامت باشه، چی میخوام دیگه، دنیا یعنی سلامتی نوههام.». بعد وقتی به درِ خانهاش میرسد، دستش را تکیه میزند به در: «این عصا الکیه… از پا نیفتادم…». بعد میخندد و چوب دستیاش را کنار دیوار میگذارد. وقتی از امیدهایش میپرسی، بدون معطلی و با لحنی آرام و دلنشین میگوید: «امید برای من زحمتِ درست کردن اون لواشکهاست که نوههام خیلی دوست دارند…».
ارتباط علمی داروسازی دکتر عبیدی با کادر درمانی بهداشتی کشور گزینهای است که در نهایت منجر به ارائه راهکارهای درمانی بهتر و ارتقاء سطح سلامت جامعه میشود. بخش علمی وبسایت ویژه پزشکان، داروسازان، پرستاران و سایر اعضای محترم کادر درمانی بهداشتی در حال آمادهسازی است. به زودی در این بخش با مطالب علمی گردآوری شده از منابع علمی معتبر جهان در خدمت شما فرهیختگان گرامی خواهیم بود.