داروسازی دکتر عبیدی / خانه امید / قصه 6
تنها دختری است که در این روستا بلند و رسا حرف میزند؛ یک پیراهن چهارخانه ساخته شده از رنگهای سفید، طوسی و سیاه به تن کرده، موهای خرماییاش را پشت سر بسته و درست مثل رهبر یک جمع، وقتی راه میرود، بچههای کوچکتر دنبالش راه میافتند. پوست صورتش سفید است و وقتی با چشمهای نافذِ عسلی رنگش، به چشمهایت نگاه میکند، نمیتوانی پلک بزنی. نامش در زبان کردی، هممعنی چشمه است. «کانی»، اجتماعی است و به راحتی با همه ارتباط برقرار میکند. هیچوقت مدرسه نرفته است اما از روی کتابهای برادرش خواندن را یاد گرفته. به قول خودش: «نصفه و نیمه بلدم…». هرچند نمیتواند بنویسد؛ شاید برای همین است که میگوید: «عاشق اینم که درس بخونم؛ یعنی تو اولین روزی که بتونم میرم درس میخونم…».
با کانی مسیر خانه بهداشت تا خانهشان را قدم میزنیم. از همه چیز روستا با تو حرف دارد: «تعداد بچهها اینجا خیلی زیاده. پدر و مادرهای ما سرشون شلوغه. یکی مشغول گلهست، یکی دنبال کشاورزی، یکی دیگه به فکر غذا و خلاصه همه درگیر کاراشون. ولی من میخوام روزی که مادر شدم، هر روز با بچههام برم کوه تا بتونیم با هم حرف بزنیم…». «بَفران»، یکی از هم سن و سالهای کانی، به سمت تو میآید و مسیری که قدم زده بودید، سه نفری برمیگردید. در بازگشت، کانی مسیرهای پیادهرویاش در کوه را با هیجان نشان میدهد و با بفران قرار میگذارند که فردا صبح زود، کوهنوردی کنند: «دوست دارم کوهنورد بشم. من توی همه فصلها کوه رو دوست دارم. چون مثل زندگی آدمهاست. یه وقتهایی گرمه و گُل داره، بعضی وقتها هم برف و یخبندان…». اینها را که میگوید برای اولین بار چشمهایش را از چشمت برمیدارد و به کوه زُل میزند.
ارتباط علمی داروسازی دکتر عبیدی با کادر درمانی بهداشتی کشور گزینهای است که در نهایت منجر به ارائه راهکارهای درمانی بهتر و ارتقاء سطح سلامت جامعه میشود. بخش علمی وبسایت ویژه پزشکان، داروسازان، پرستاران و سایر اعضای محترم کادر درمانی بهداشتی در حال آمادهسازی است. به زودی در این بخش با مطالب علمی گردآوری شده از منابع علمی معتبر جهان در خدمت شما فرهیختگان گرامی خواهیم بود.