داروسازی دکتر عبیدی / خانه امید / قصه 66
اقلیم نیمه کویری، کرمان و شهرهایش را به جایی مناسب برای پرورش مرکبات و حضور نخلستانها تبدیل کرده است. هر جای این استان را که نگاه کنی، نخلها میان حجم خشت و گِلی بناها خودنمایی میکنند. روستای زیبای «زه» از توابع کهنوج در کرمان است. جایی که در مسیر خود، پر شده از نخلستان و باغهای مرکبات؛ هرچند فصل زمستان است، اما هوا رو به گرمی میرود. از میان ردیف نخلها، ردیف درختهای مرکبات به چشم میخورد. در کنار خانه بهداشت روستا، یک زمین بسیار بزرگ کشاورزی هست که سبزی بیاندازهاش چشم را نوازش میدهد. اکثر مردم در این روستا کارشان به خرما و نخل گره خورده است.
«مسعود» میگوید: «از شیره خرما و پنیر نخل بگیر تا خود میوه خرما… اینجا همهاش رو پیدا میکنی. کف زمین، هر جا را که آسفالت نباشد، شن نرم کویری پوشانده و با این همه هوای گرم زه زیر سایه نخلها مطبوع است. «صبح تا شب کار میکنم که شبها برسم خونه، بشینم کنار بچههام و وقتی داریم شام میخوریم، سر به سرشون بذارم….». اینها را «قاسم» میگوید که یکی از جوانترین پدران روستاست و با «محمد» روی همان زمین بزرگ و سرسبز کنار خانه بهداشت کشاورزی میکنند. قاسم بسیار خوشرو و مهربان به نظر میرسد: « همه کار میکنم که هر روز بچههام خندون باشن… مگه زندگی چیه به جز خنده عزیزات؟!». محمد بیل را به زمین تکیه میدهد و با پشت دست پیشانیاش را از عرق پاک میکند. بعد به مسعود که نصف او سن و سال دارد نگاه میکند و میگوید: «پدر خوبیه… و پدر خوب بودن کار آسونی هم نیست…». خودش هم چهار پسر دارد که حالا همهشان ازدواج کردهاند و بچه دارند. محمد وقتی میخواهد از بزرگترین آرزو و خواستهاش حرف بزند، دوباره مشغول کار میشود و روی زمین خاکی را بیل میزند: «سلامتی باباجان… سلامتی باشه، همه چی هست. چه آرزویی برای بچههام دارم جز سلامتی؟! والا هیچی…».
ارتباط علمی داروسازی دکتر عبیدی با کادر درمانی بهداشتی کشور گزینهای است که در نهایت منجر به ارائه راهکارهای درمانی بهتر و ارتقاء سطح سلامت جامعه میشود. بخش علمی وبسایت ویژه پزشکان، داروسازان، پرستاران و سایر اعضای محترم کادر درمانی بهداشتی در حال آمادهسازی است. به زودی در این بخش با مطالب علمی گردآوری شده از منابع علمی معتبر جهان در خدمت شما فرهیختگان گرامی خواهیم بود.