داروسازی دکتر عبیدی / خانه امید / قصه 41
وقتی از مراوه تپه به سمت روستای آق قلعه قازانقایه حرکت میکنی، کوههای اطراف، مرز میان ایران و ترکمنستان را نشان میدهد. روستایی با فرهنگ غنی و مردمانی یکدل که در کنار هم بر مشکلات خرد و درشت آبادانی روستا فائق آمدهاند. در ورودی روستا، «آی سانا» و پنج نفر از دوستانش با لباسهای بینظیر ترکمنی و صورتهایی که از طراوت نوجوانی حرف میزد، به استقبال آمدند. آیسانا جوانترین نوازنده دوتار ترکمنیِ اهل این روستا بود: «دایی جانم معلم منه… سازم رو خیلی دوست دارم… میخوام بهترین خانمِ نوازنده دوتار بشم….». اینها را که میگوید با شرمی خاص نگاهش را به زمین میدوزد. گونههایش سرختر میشود. لبخند میزند، اما سرش را بالا نمیآورد. بعد سریع سازش را که روی دوشش بود، دست دایی جان میدهد و کنار دوستانش میرود و از تو فاصله میگیرد.
کمی بعدتر، آیسانا که میخواهد تو را برای شنیدن یک قطعه موسیقی مهمان کند، میگوید: «میخوام وقتی ساز میزنم، دوستامم پیشم باشن، اونا برای من قوت قلب هستن…». با دختران سرخ پوش ترکمن در یکی از خانهها جمع میشویم. آی سانا ساز را برمیدارد و زخمه میزند و صدایش در اتاق میپیچد. دختران دیگر هم با او میخوانند؛ دوستانی که قوت قلب هم بودند. ساز زدن که تمام میشود، «یاغمور» – دایی جان آیسانا – به جمع اضافه میشود: «دوتار نوازی بخش مهمی از فرهنگ ماست… این موسیقی برای تمام مردم ترکمن عزیز و محترمه… من شاید آموزگار خیلی حاذقی نباشم اما آیسانا رو که خیلی دوست داره ساز بزنه، خودم آموزش دادم…». یاغمور ساز را با دست راست روی دوشش میگیرد؛ دست چپش را در دست خواهرزادهاش میگذارد تا با هم از روی تپه پایین بروند؛ بعد برمیگردد و تو را نگاه میکند؛ میگوید: «پذیرایی سبُک ما همینه… صدای دوتار و بوی خوش چای…».
ارتباط علمی داروسازی دکتر عبیدی با کادر درمانی بهداشتی کشور گزینهای است که در نهایت منجر به ارائه راهکارهای درمانی بهتر و ارتقاء سطح سلامت جامعه میشود. بخش علمی وبسایت ویژه پزشکان، داروسازان، پرستاران و سایر اعضای محترم کادر درمانی بهداشتی در حال آمادهسازی است. به زودی در این بخش با مطالب علمی گردآوری شده از منابع علمی معتبر جهان در خدمت شما فرهیختگان گرامی خواهیم بود.