۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 17

کتاب خانه امید خانه امید هفده؛ منارجان من عاشق شاهنامه‌ام…. خوانش: افشین شهرابی «منارجان» در میان کوه‌های زاگرسی و درست […]
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 16

کتاب خانه امید خانه امید شانزده؛ مزرعه‌عرب کجا بهتر از جایی که حالت خو‌ش‌باشه؟! خوانش: جعفر اسکندری اینجا یک قلعه […]
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 14

کتاب خانه امید خانه امید چهارده؛ لِبد زنبورداری یعنی زندگی… خوانش: سپیده بجست جاده مرتب پیچ و تاب میخورد و […]
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 13

کتاب خانه امید خانه امید سیزده؛ اسلام‌آباد روستایی شاد و بچه‌های پر هیاهو خوانش:عطا پارسا «اسلام‌آباد» روستایی است در بخش […]
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 11

کتاب خانه امید خانه امید یازده؛ مُشک‌آباد اینجا شتر خاطرات کویرو برات زنده می‌کنه خوانش: مهرداد میرفخرایی «مشک آباد» از […]
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 12

کتاب خانه امید خانه امید دوازده؛ یحیی‌آباد مهم اینه که دلت خوش‌باشه خوانش: ویدا هادی زاده «یحیی‌آباد» از توابع آران […]
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 10

کتاب خانه امید خانه امید ده؛ گُل من می‌خواهم دکتر بشم خوانش: علیرضا منادی   «گُل» یکی از روستاهای استان […]
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

قصه 9

کتاب خانه امید خانه امید نه؛ گویجه‌قلعه من می‌خوام یه آدم تاثیرگذار باشم خوانش:احسان معینی درست در ورودی روستا، روی […]
۱۴۰۲/۰۱/۱۹

قصه8

کتاب خانه امید خانه امید هشت؛ جنیان می‌خوام کل روستا رو گُل بکارم خوانش:غزال علیزاده «جُنیان» روستایی مرتفع از توابع […]
۱۴۰۲/۰۱/۱۹

قصه 6

کتاب خانه امید خانه امید شش؛ کیسلان عاشق اینم که درس بخونم خوانش:آدرینا آراکلیان تنها دختری است که در این […]
Telegram
ШµЩЃШ­Щ‡ Ш§ЫЊЩ†ШіШЄШ§ЪЇШ±Ш§Щ… ШЇЪ©ШЄШ± Ш№ШЁЫЊШЇЫЊ
پزشکان